بسم الله الرحمن الرحیم

"قال فاخرج منها فانک رجیم (34) و ان علیک اللعنة الی یوم الدین" (سوره‌ی حجر آیات 34 و 35)

در مورد جریان خلقت انسان، الله عزیز (جل جلاله) این بحث را در چند جای قرآن بیان می‌فرماید، از جمله در سوره‌ی حجر که در آن جریان خلقت انسان به این صورت است که پروردگار متعال به ملائکه می‌گوید که من بشری از گل و لای کهنه‌ی متغیر (ترجمه‌های دیگر هم شده است) خلق خواهم کرد، تعبیری که در اینجا آمده است یک تعبیر کنایه‌ای است به این منظور که جسم او، آنچنان ارزشی ندارد و برای این مخلوق، مادیات و ظواهر دنیوی ارزش واقعی به حساب نمی‌آید، سپس حضرت حق می‌فرماید:

"فاذا سویته و نفخت فیه من روحی فقعوا له ساجدین" (سوره‌ی حجر آیه‌ی 29)

"وقتی او را درست و نیکو گردانم و از روح خود در او بدمم، برای او سجده‌کنان بیافتید"، حال اینجا بحثی مطرح است و آن اینکه مسئله‌ای که به انسان مقام شگرف می‌دهد و او را لایق می‌کند به اینکه ملائکه بر او سجده کنند همان "نفخت فیه من روحی" از جانب الله عزیز است و باز باید به این مطلب اشاره کرد که اصل و گوهر وجودی بشر همان روح اوست که او را شایسته‌ی این کرده که فرشتگان بر او سجده کنند.

سپس در ادامه‌ی آیات مطرح می‌شود که تمامی ملائکه سجده کردند، مگر ابلیس لعین (از فرشتگان نمی‌باشد) که نپذیرفت با سجده کنندگان باشد.
بعد الله (جل جلاله) بهش خطاب می‌کند:

"قال یا ابلیس ما لک الا ت مع الساجدین" (سوره‌ی حجر آیه‌ی 32)

این ملعون در جواب می‌گوید بشری که از گل و لای کهنه‌ی متغیر خلق شده است را سجده نمی‌کند از اینجا می‌شود فهمید که این ملعون علمی نداشته و بلکه حفظیاتی داشته زیرا نفهمید که گوهر وجودی انسان، همان روح اوست که او را شایسته‌ی سجده کرده و نه آنچه که جسم مادی او از آن در ابتدا خلق شده است که در جواب مطرح می‌کند. در ارتباط با اینکه این نجاست عینیه، علمی نداشته در آیات دیگری از قرآن هم مطالبی بیان شده است.

سپس الله (جل جلاله) بهش می‌فرماید:

"قال فاخرج منها فانک رجیم (34) و ان علیک اللعنة الی یوم الدین" (سوره‌ی حجر آیات 34 و 35)

"(الله متعال) می‌فرماید: از این جایگاه بیرون شو، که تو رجیم (رانده شده) هستی (34) و مسلما لعنت (ما) تا روز جزا بر تو حتمی گردید"

سپس این بیمقدار، از الله (جل جلاله) درخواستی می‌کند که تا روز قیامت حضرت حق به او مهلت دهد (الی یوم یبعثون)، سپس پروردگار متعال می‌فرماید:

"قال فانک من المنظرین (37) الی یوم الوقت المعلوم" (سوره‌ی حجر آیات 37 و 38)

پروردگار متعال در جواب به او می‌فرماید: "تو از مهلت یافتگانی ولی تا روز زمان معین".

از امام صادق (ع)، در مورد این آیه روایت شده است که فرمودند: "آیا پنداشته‌ای این روز، روزی است که مردم در آن مبعوث می‌شوند؟ همانا الله (جل جلاله) تا روز قیام قائم ما، به ابلیس مهلت داده است، وقتی پروردگار متعال حضرت حجت ابن الحسن (عجل الله تعالی فرجه الشریف) را مبعوث می‌کند، ایشان به مسجد کوفه می‌روند، در آن هنگام ابلیس در حالی که با زانوان خود راه می‌رود، به آنجا می‌آید و می‌گوید: ای وای بر خودش از چنین روز، سپس (حضرت مهدی علیه السلام) پیشانی او را گرفته و گردنش را می‌زنند و آن هنگام روز وقت معلوم است.

آن چیزی که مسلم است این است که این نجاست عینیه یعنی ابلیس به شدت ضعیف و به شدت پست می‌باشد.

شاکر نعمات الهی بر هدایت او می‌باشیم و از فضل‌‌اش و به برکت محمد و آل محمد (صلوات الله علیهم اجمعین) از مقام شامخش مسئلت داریم که توفیق عمل به علم به ما عنایت بفرماید.


مشخصات

آخرین جستجو ها